آخــریــن عشــق کســی بــودن ؛ مــاورای تصــور اســت
ஜ۩۞۩ஜدختــــر زمــــستانஜ۩۞۩ஜ
دیگــر عشــق را باور نمــی کنم! ایــن واژهـ را بــ ِ لجــن کشیــده ایــد
|
زیاد فرقی نکرده
خودِ خودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم می زنه من نیستم ...
خــدیا پــرســـشـی دارم
رهــا کـــن آسـمـان هـا را ، بـیـا ایـن جـا قـضـاوت کـن
بـبـیـنـم در زمـیـن یـک مــرد پـیـدا مــی کـنــی یـا نــه؟
تـو هـم مـثـل هـمـه ، امـروز و فـردا مـی کـنـی یـا نـه؟
بـنـدگـانـت را از نـنـگ آدم بـودن و بـیـهــــوده فــرسودن ، مبـــرّا می کنی یا نه ؟
بـــرای آخــــریـن پــرســـــش
قیامت را بگو ، مـــــــــردانه ، برپا می کنی یا نه ؟
آخــریــن عشــق کســی بــودن ؛ مــاورای تصــور اســت
خندیدن، خوب است
قهقهه، عالی است
گریستن،آدم را آرام می کند
اما...
لعنت بر بغض...
هنوز مي لرزم
نه ازسرما
از حرفهايي که به دلم قاب کردي...
دَردِ مَــن تَنهــآیی ام نیست
دَردِ مَـــن این اَسـت کِه هَــــر روز اَز خــودم مـیـپـُرسـَم
مَگَــر خودش مَـــرآ اِنـتـِخـاب نَـکَرد
من لقمــه ی بزرگتـــر از دهانت بودم ...!!!
برای همیـــن ؛
مـــرا خُـــــرد میکـــردی ...!!!
کـَلآفـِه شُدَن یـَعنــے :
دِلتـَنگـ ِ کـَـسـے بآشــے ، کـِهـ ِ نـیستــ!
حوصـِلـِهـ ِ کـَسـے رو نـَداشتِهـ بآشــے ، کـِهـ ِ هـَستــ !
بار آخر ، من ورق را با دلم بُر میزنم !
بار دیگر حکم کن ، اما نه بی دل !
با دلت ، دل حکم کن ! ...
حکمِ دل : هر که دل دارد بیندازد وسط ،
تا ما دلهایمان را رو کنیم ...
دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود ...
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من ! رو بکن حالا دلت را ...!
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را ...
حکم لازم ، دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم ... !!!
میدونی غَم انگیزْ ترین جای قِصه کجاستْ؟ اونجاست که نِگاهِت میکُنه میگه:خوشْبَخت بشی ...
اگردوســتم داشتی نمــــیرفتی....
حتــــی اگر پَسِـــــت میزدم....
اگر دوستم داشتی میماندی....
و سعـــی میکردی مرا همـــراه خود کنی....
هر چه رفتــــارم را با تو سرد میکردم...
چشمانــــم که نمــیـــتوانست دروغ بگـــــوید...
اگر کمی دقـــــت میـــــکردی همه چیـــــز برایت روشن مـــیــشد....
حتما واقعا دوســـــــــتم نداشتی....
پس همان بهتـــــر که رفتی...
مردمانی هستند که میخواهند بدانند تو چه مرگــــتــــــ است ...
و وقتی بفهمند چه مرگــــتــ است ...
بهت میگویند بس کن ...
انرژی منفی نفرست ...
اینجاست که سکوتــــــــــــ معنا پیدا می کند ...
و تنهــــــــــــــــــــــ ـایی می شود تنها چاره ... !
دلم کسي را ميخواهد...... کسي که از جنس خودم باشد...... دلش شيشه اي ...
گونه هايش باراني... دستانش کمي سرد... نگاهش ستاره باران باشد..... دلم يک
ساده دل ميخواهد........
خدايا ؛
کسي را که قسمت کس ديگريست،
سر راهمان قرار نده...
تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد...
و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
صد بار بدی کردی دیدی ثمرش را
اینجا سرزمین واژه های وارونه است
جایی که گنج *جنگ* میشود
درمان *نامرد*
وقهقه *هق هق*
اما دزد همان دزد است ، درد همان درد و گرگ همان گرگ
دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √
غــــم . . .؟ حــاضــر √
درد. . .؟ حــاضــر √
...
دوری. . .؟ حــاضــر √
عــشــق. . .؟بلندتر میخوانم ، عشق . . . ؟
باز هم نیامده؟؟؟ ... غیبت هایش ازحد مجاز چندیست که گذشته ،
اخراجش میکنم!
با اینکه نمیشود ، اما زندگی را ادامه میدهم!
وقــتی حــس میــکنی یــه نــفر عــوضیه !
بــه حــست اعــتماد کــن !
ســند و مــدرکش کم کم جــور میشه !
خدایا ...
فرو دادن این همه بغـــــــض
روزه رو باطل نمیکنه ؟؟؟
عجیب شباهتی داری با دریـــا
دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند ...!
تو را من “تو” کردم
وگرنه “او” هم زیادت است
پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن…
آدمـ ـ ـا وقتیـ بُزرگـ میشَنـ
بهـ جایـ مِداد با خودکار میـ نویسَنـ تا یاد بِگیرنـ هَراِشتِباهیـ پاکـ ــ شُدَنیـ نیـ ـ ـستـ !
خدایا
چراغ خوابم سوخته
شبی چند می گیری
نور ِ رویاهای من باشی؟